شعبدههای عجیب یک زن ایرانی
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۳۵۰۳۹
به گزارش همشهری آنلاین، همشهری سرنخ سال ۱۳۹۰ در گزارشی جالب به سراغ یک زن شعبدهباز ایرانی رفت. این گزارش را بخوانید که نکات جالبی دارد: بد نیست بدانید در کشور خودمان در کنار همه شعبدهبازها و تردستهای صاحب نام، دختری جوان هم در زمینه هنر شعبدهبازی فعالیت چشمگیری دارد و همانند همه شعبدهبازانی که تا به امروز دیدهاید میتواند از داخل یک پارچه خرگوش بیرون بیاورد یا از روی زمین پرواز کند یا بدن دستیارش را به دو نیم تقسیم کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تماشاگران در جایگاههای خود به انتظار نشستهاند. گروه هنری سایه قرار است تا لحظاتی دیگر نمایشهای مهیجی اجرا کنند. همه چیز آماده است. برای لحظاتی سالن تاریک میشود. تماشاگران سکوت کرده و رد نوری را روی سن تعقیب میکنند. درست جایی که قرار است تا لحظاتی دیگر هنرمندی برای انجام کارهای شعبدهبازی روی سکو بیاید.
لحظاتی بعد در کمال ناباوری تماشاگران چشم میدوزند به جایی که سایه ایستاده است. آنها باورشان نمیشود که قرار است یک زن برای آنها شعبدهبازی انجام بدهد. همهمهای فضای سالن را پر میکند. این صحنهای است که بارها طیبه رحمتی با آن روبهرو شده و حالا دیدن این صحنهها دیگر برای او عادی شده است.
رحمتی که اسم هنریاش سایه است در اینباره میگوید: «همه، ما را با عنوان «گروه هنری سایه» میشناسند اما وقتی به جای یک مرد، من روی سن میروم همه متحیر میشوند اما من همیشه با خونسردی کامل شروع میکنم به شعبدهبازی در مقابل چشمان تماشاچیان و بعد از گذشت لحظاتی آنها به حضور من روی سن عادت میکنند و زمانی به شوق میآیند که میبینند من هم مثل دیگر شعبدهبازان مرد تردستی میکنم یا از روی زمین پرواز میکنم یا سر دستیارم را از بدنش جدا میکنم». آن وقت است که بعد از پایان کار همه به افتخار بانوی شعبدهباز ایرانی از جایگاه خود بلند شده و تا زمان خروج او از سالن نمایش یک صدا تشویقش میکنند.
پیشنهاد غافلگیرکنندهطیبه رحمتی ۲۴ ساله است و از همان دوران کودکی به هنرهای نمایشی علاقهمند شد. به همین خاطر خیلی زود در مدرسه وارد گروه تئاتر شد و کمکم پایش به جشنوارههای تئاتر مدارس باز شد: «از ۷ سالگی کار تئاتر را شروع کردم و تا ۱۸ سالگی این فعالیت را ادامه دادم.» دیگر در مدارس بجنورد، طیبه را به خوبی میشناختند چراکه او در مراسمهای مختلفی شرکت داشت و تئاتر بازی میکرد اما شاید همین اتفاق بود که پای دختر جوان را به دنیای شعبدهبازی باز کرد: «خوب به خاطر دارم که گروههای آزاد هنری برای اجرای برنامه به بجنورد میآمدند و مردم هم برای دیدن برنامههایشان به سالنهای شهر میرفتند.
سایه به همراه تیم هنری اش به شهرهای مختلفی سفر و نمایش شعبده بازی اجرا میکنددر واقع من هم از آنجا که خیلی به هنر علاقه داشتم دوست داشتم از نزدیک کار هنرمندان شهرهای دیگر را دنبال کنم. به همین خاطر یک روز که خیلی اتفاقی برای دیدن یکی از همین برنامههای هنری رفته بودم با یکی از هنرمندان شعبدهباز آشنا شدم».
طیبه با ذوق و شوق کار مرد هنرمند را دنبال میکرد به شکلی که تا پایان نمایش چشم از دستهای او برنمیداشت. او آنقدر تیزبین بود که به راز یکی از نمایشهای مرد شعبدهباز پی برد و زمانی که برنامه تمام شد در این باره با مرد شعبدهباز حرف زد: «همان جا بود که آن آقا به من گفتند هوش بالایی دارم و میتوانم در عرصه شعبدهبازی شروع به کار کنم».
طیبه با شنیدن این پیشنهاد غافلگیر شد. «آن روز یکی از برنامههای آقای شعبدهباز این بود که از زمین به اندازه ۳۰ سانتیمتر پرواز کرد و من به او گفتم که چطور توانسته این کار را انجام بدهد. وقتی این موضوع را به زبان آوردم آقای شعبدهباز متحیر شد و به من گفت که حتما دنبال شعبده بروم». کمکم این فکر در ذهن طیبه به صورت یک دغدغه درآمد و با مشورت خانوادهاش، مسیر هنری خود را به سمت یادگیری شعبده تغییر داد.
اتفاق خوب«از ۱۸ سالگی کار شعبده را یاد گرفتم. من برای آموزش پیش آقای مرتضی کریمی از اساتید شعبدهبازی ایران رفتم و خیلی زود همه ترفندهایی که او به من در کار شعبده را آموزش میداد، یاد گرفتم». اما نام طیبه زمانی سر زبانها افتاد که یک روز استادش به خاطر مشکلی که برایش پیش آمده بود به اجرای برنامه نرسید: «آن روز آقای کریمی با من تماس گرفت و گفت بهتر است برنامه را کنسل کنم.
من مدتها بود که بهعنوان دستیار کنار ایشان تعلیم میدیدم و همه ترفندهای شعبدهبازی را به خوبی میدانستم. به همین خاطر از استاد اجازه گرفتم که برنامه را خودم اجرا کنم».
با شنیدن این حرف، استاد کمی مکث کرد. چراکه هنوز از کار شاگردش مطمئن نبود و از طرفی طیبه تا آن روز سابقه هیچ اجرای زندهای نداشت و بیشتر در جایگاه دستیار در کنار استادش فعالیت میکرد.
اما اگر دستیار جوان از پس این برنامه برمیآمد هم مردم او را بهتر میشناختند و هم برنامه کنسل نمیشد: «به همین خاطر استاد به من گفت اگر از خودت مطمئنی که میتوانی این کار را انجام دهی پس معطلش نکن و تماشاچیان را منتظر نگذار». آن روز طیبه از خوشحالی یک جا بند نبود و برای شروع برنامه لحظهشماری میکرد.
گرچه استرس هم دست از سر او برنمیداشت و در دلش آرزو میکرد که برنامه را خراب نکند. خودش میگوید: «زمان اجرای نمایش از راه رسید و من روی صحنه رفتم. مردم متعجب به من چشم دوخته بودند و از در گوشی حرف زدنشان میشد فهمید که انتظار دیدن مرا روی سن نداشتهاند. اما اجازه ندادم فضای سنگینی که در سالن حاکم شده بود مرا از اجرای برنامه منصرف کند یا کارم را خراب کند این بود که گرچه استرس زیادی داشتم اما با اعتماد به نفس، چند نمونه از کارهایی که تا آن روز یاد گرفته بودم را در مقابل چشمان تماشاچیان انجام دادم». طیبه چند تردستی را به نمایش گذاشت و در پایان کار با تشویق مداوم تماشاچیان روبهرو شد.
مردم حسابی به وجد آمده بودند و باورشان نمیشد دختری به سن و سال طیبه بتواند شعبدهبازی کند: «وقتی بعد از پایان برنامه آقای کریمی از راه رسید خیلی خوشحال شد و برای اینکه مطمئن شود من کارم را به درستی انجام دادهام از چند نفر از دستیارانش درباره کار من در زمان نمایش پرسید و آنها هم گفتند خانم رحمتی در کار خودش حرفهای است و هیچ نمایشی را خراب نکرد».
بنابراین از آن روز به بعد، مرتضی کریمی تعدادی از اجراهایش را به طیبه سپرد. خانم شعبدهباز هم برای خودش نامی هنری انتخاب کرد و خیلی جدیتر تمرینهایش را ادامه داد.
یکی از برنامههای جالب سایه این است که به راحتی میتواند از روی زمین پرواز کند: «من حداقل ۵ نوع پرواز بلدم و همه اینها را به راحتی انجام میدهم». اما یکی دیگر از کارهای جالبی که حسابی تماشاچیان را میخکوب میکند این است که دستیارش را روی سن تکهتکه میکند یا سر او را با روشهایی که بلد است از گردنش جدا میکند که در اصطلاح به آن «برداشتن سر دستیار» میگویند: «پرواز اسکلت را هم مردم دوست دارند.
در این کار من از یک جمجمه و یک پارچه استفاده میکنم و جمجمه را با استفاده از پارچه غیب و دوباره ظاهر میکنم». سایه بهقدری این شعبدهها را انجام داده که الان به راحتی میتواند در چشم برهم زدنی انواع و اقسام پرنده را در مقابل چشمان متحیر شما روی صحنه نمایش ظاهر کند: «حتی میتوانم با ترفندهایی که یاد گرفتهام انواع لامپ را از راه دور خاموش و روشن کنم یا نمایشهایی در زمینه منتال اجرا کنم».
طیبه رحمتی کار شعبده بازی را از سن ۱۸ سالگی زیر نظر اساتید شعبده بازی شروع کردمنتال همان هنر فکرخوانی است و شعبدهباز با استفاده از روشهایی که بلد است فکر تماشاگر را میخواند. این قسمت یکی از جذابترین بخشهای نمایش سایه رحمتی است و خیلی هم طرفدار دارد. به نظر سایه شعبدهبازهای ایرانی چیزی از شعبدهبازان خارجی کم ندارند. او معتقد است اگر امکانات بود و شعبدهبازان را حمایت میکردند به طور حتم شعبدهبازان ایرانی هم دست به کارهای عجیبی میزدند و تماشاگران را حسابی شوکه میکردند: «شعبدهبازی سحر و افسون نیست و بعضیها با جادوگری اشتباه میگیرند. در واقع شعبده تلفیقی است از هنرهای نمایشی، فیزیک، شیمی، خطای چشم و تندی دست شعبدهباز و سرعت عمل بالا.»
نمایشی که لو رفتحالا سایه را خیلیها میشناسند. او در شهرهای زیادی اجرا داشته و همیشه سعی کرده طوری برخورد کند که مردم به کارش اعتماد داشته باشند: «خب در کار ما بعضی اوقات پیش میآید که کارمان لو برود. برای من هم این اتفاق در ابتدای کارم رخ داده اما آنقدر تمرین کردهام که امروز بدون هیچگونه خطایی شعبدهبازی میکنم.» مثلا او در یکی از اجراهایش زمانی که قصد داشت از استوانهای یک خرگوش ظاهر کند جلوتر از حرکت او خرگوش پا به فرار گذاشت.
سایه همه تلاشش را کرد تا تماشاچیها متوجه خرگوش نشوند برای همین در کمال خونسردی خیلی زود برنامه دیگری را به جای برنامه قبلیاش جایگزین کرد و به جای خرگوش دستمالی را ظاهر کرد: «خیلی شانس آوردم که تماشاچیها متوجه نشدند و من تا آخرین لحظه چشمم دنبال خرگوش میگشت که مبادا با فرار کردن در میان مردم، کار مرا لو بدهد». البته یکبار کار دختر جوان در میان تماشاچیان لو رفت و آن زمانی بود که تازه شروع به کار شعبده کرده بود: «این کار جزو اولین اجراهایم به حساب میآمد. قرار بود دستمالی را غیب کنم.
در حال اجرای نمایش بودم که ناگهان دستمالی که از آن برای این نمایش استفاده میکردم غیب شد. یک لحظه خودم هم به این موضوع شک کردم که دستمال چطور بدون اینکه من کاری را انجام بدهم غیب شده». سایه در همین افکار بود که ناگهان یکی از تماشاچیان با ایما و اشاره به او فهماند که دستمال در مقابل پایش افتاده است: «دستمال جلوتر از اینکه من با آن کاری کنم به یکباره از دستم سر خورده بود و جلوی پای یکی از تماشاچیان افتاده بود. نمایشم لو رفت اما بعد از آن بهقدری تمرین کردم که بالاخره قلق کار دستم آمد».
کد خبر 751434 منبع: همشهری سرنخ برچسبها خبر مهم سرگرمی حوادث ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: خبر مهم سرگرمی حوادث ایران همین خاطر شعبده بازان شعبده بازی شعبده باز کار شعبده روی سن آن روز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۳۵۰۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای بدن رنجور سردار آزمون چیست؟
سردار آزمون، ستاره ایرانی این روزهای باشگاه رم، رفتهرفته به پایان قرارداد قرضیاش با این باشگاه ایتالیایی نزدیک میشود و از همین حالا معادلات آینده او در حال بررسی است. سردار، بازیکن باشگاه لورکوزن آلمان است، ولی از آنجایی که ژابی آلونسو، سرمربی اسپانیایی این تیم، علاقه چندانی به حفظ آزمون نداشت، تصمیم گرفت این بازیکن ایرانی را مشروط به تیم دیگری قرض دهد. مشروط به این دلیل که سردار تا سال ۲۰۲۷ با این باشگاه آلمانی قرارداد دارد و اگر تیمی او را میخواهد، باید رقم مدنظر لورکوزن را فراهم کند.
درباره سردار آزمون شرایط روشن است. لورکوزن او را به باشگاه رم در ایتالیا به مدت یک سال قرض داده است. در قرارداد منعقدشده بین طرفین، عنوان شده اگر در پایان یک سال، رم خواهان به خدمت گرفتن همیشگی سردار آزمون باشد، باید رقم ۱۲ میلیون یورو به باشگاه لورکوزن بپردازد. اینجا مسئله دردسرساز شده است. لورکوزن چند وقتی بود میخواست سردار آزمون را از زنیت به خدمت بگیرد. باشگاه روسی حاضر نمیشد سردار آزمون را با رقمی کمتر از ۲۰ میلیون یورو بفروشد. لورکوزن، ولی حاضر به پرداخت چنین رقمی برای این مهاجم ایرانی نبود. به این ترتیب، سردار قراردادش را با زنیت تمدید نکرد تا در آخرین فصل حضورش در روسیه بتواند بهعنوان بازیکن آزاد، زنیت را ترک کرده و به هر باشگاهی که دوست دارد، برود.
لورکوزن، ولی در میانههای همان فصل به مهاجمی جدید احساس نیاز پیدا کرد و از اینرو در توافقی با مسئولان باشگاه زنیت و از آنجا که فقط شش ماه به پایان قرارداد سردار مانده بود، با ۲.۵ میلیون یورو این ستاره ایرانی را خرید. سردار دقیقا از زمانی که به لورکوزن پیوست مصدوم بود و مدتها طول کشید تا بتواند اولین بازیاش را برای این باشگاه آلمانی انجام دهد.
پس در وهله نخست، لورکوزن سردار آزمون مصدوم را با ۲.۵ میلیون یورو به آلمان کشاند. سردار در لورکوزن چندان خوششانس نبود؛ علاوه بر مصدومیت، سرمربی تیم هم تغییر کرد تا نوبت به حضور ژابی آلونسو برسد. آلونسو، اما از همان روز نخست نشان داد چندان اعتقادی به این بازیکن ایرانی ندارد؛ چراکه با وجود درخشش سردار در زمانهای اندکی که به بازی گرفته میشد، باز هم حاضر نبود او را در دیدارهای بعدی در ترکیب اصلی بگذارد.
چنین شد که سردار برای حفظ آمادگی به پیشنهاداتی که به دستش میرسید، فکر میکرد. در برههای حتی او آماده حضور در باشگاه مارسی فرانسه هم شد، ولی در نهایت آن انتقال هم انجام نشد تا اینکه در ابتدای همین فصل، پیشنهاد جذابتری به دستش رسید؛ انتقال قرضی به باشگاه رم. این یکی به قدر کافی وسوسهکننده بود. رم با ژوزه مورینیو، تیم جذابی به نظر میرسید؛ آنها در آخرین روزهای نقلوانتقالات از خرید مهاجم نامی بازمانده بودند و سردار آزمون گزینه بسیار مناسبی برایشان محسوب میشد.
سردار با علم به اینکه رم به مهاجم نیاز دارد و فرصت بازی بیشتری در مقایسه با لورکوزن نصیبش میشود، راهی پایتخت ایتالیا شد. آن زمان، هواداران رمی استقبال خوبی از سردار ایرانی نداشتند و حتی از تصمیم مورینیو انتقاد میکردند. مشکل اصلی، ولی نه نارضایتی هواداران، بلکه بخت بد سردار بود؛ رم در آخرین ساعات بازمانده تا بستهشدن پنجره نقلوانتقالات توانست روملو لوکاکو را راضی کند و به خدمت بگیرد. به همین سادگی، سردار آزمونی که یکی از بختهای اصلی رم برای حضور در پیشانی خط حمله بود، با ورود لوکاکو به نیمکت دوخته شد.
به غیر از بخت بد، بدن رنجور سردار آزمون هم مزید بر علت شد؛ او علاوه بر روزهای پرشماری که در لورکوزن به دلیل مصدومیت از دست داد، در رم هم روزهای مشابهی تجربه کرد تا رفتهرفته از تفکرات سرمربی برای حضور در ترکیب اصلی دور شود. بعدها اتفاق بدتری هم رخ داد و ژوزه مورینیو که سردار آزمون را خریده بود (ولی چندان از او استفاده نمیکرد) از کار برکنار شد تا نوبت به دنیله دروسی برسد؛ یک مربی جدید با تفکراتی جدیدتر، ولی رفتاری مشابه با سردار آزمون.
سردار نه در عصر مورینیو و نه در عصر دروسی فرصتی برای درخشیدن آنچنانی در ترکیب رم به دست نیاورده است. نتیجه را میتوان به لحاظ آماری هم مورد بررسی قرار داد. این ستاره ایرانی از ۳۴ هفته کنونی در سری A در ۲۵ بازی در فهرست نهایی گنجانده شده که از این تعداد فقط در ۲۰ بازی به زمین فرستاده شده است. نکته نگرانکننده دقایق اندکی است که سردار بازی کرده است. او در ۲۰ مسابقه فقط سه بازی را در ترکیب اصلی حضور داشته و بقیه را بهعنوان بازیکن ذخیره به میدان رفته است. در این مدت هم فقط سه بار گلزنی کرده و دو بار پاس گل داده است. میانگین زمانی هر ۱۷۵ دقیقه یک گل برای سردار در لیگ، باعث شده تا حالا رمیها نسبت به خواستن او یا دائمیکردن قراردادش تردید داشته باشند.
البته آنها از داشتن این بازیکن ایرانی راضی هستند، ولی اعتقادشان بر این است که سردار آزمون با کارنامهای که از خود بهجا گذاشته، ارزش پرداخت ۱۲ میلیون یورو را ندارد. به این ترتیب، اگر لورکوزن از خواستهاش برای فروش سردار آزمون با چنین رقمی عدول نکند، آنوقت این بازیکن ایرانی باید دوباره به آلمان برگردد، اما از آنجا که آلونسو هم سبک سردار آزمون را چندان نمیپسندد، پس احتمالا او دوباره باید به تیم دیگری قرض داده شود. البته که اگر لورکوزن حاضر شود رقم فروش سردار را پایین بیاورد، شاید او باشگاه جدیدتری هم پیدا کند.
سردار همین روزها در فوتبال اروپا مشتری دارد، ولی بیش از داستان رقم و ارزش مالی این بازیکن، به نظر میرسد مصدومیتهای مکرر، مانعی برای محققشدن خواستههایش در فوتبال اروپا شده است. در این فصل در لیگ، او چهار بازی را به دلیل مصدومیت و پنج بازی را به دلیل حضور در اردوی تیم ملی از دست داده است. فصل قبلش در لورکوزن هفت بازی متوالی را به دلیل مصدومیت از دست داده بود و یک فصل قبلتر نیز که در نیمفصل دوم به این تیم آلمانی پیوست، در یک نیمفصل فقط پنج بازی را به دلیل مصدومیت در ترکیب قرار نگرفت.
هرچند این آمار فقط مربوط به بازیهای لیگ است، اما همین تعداد هم مشخص میکند که سردار باید فکری هم به حال بدن رنجورش در فوتبال اروپا کند.